عفونتی که همه زندگی ما را فرا گرفته ست

همان یک بخیه باز مانده عفونت کرده...

از لحظه ای که بابا از اتاق عمل بیرون آمده بود پانسمان این زخم ترشحات خون و آب پس می داد..

پرستارش اینجا هم به ما گفت که این بخیه از روز اولی که من برای پانسمان آمدم باز بود و ترشحات خونی داشت...

به ما هم گفت از دکترش بپرسید علت باز ماندن این بخیه چیست؟! شاید دلیلش عفونت باشد!

که دکتر دیروز تایید کرده و گفته و عفونت دارد و نمی دانم چرا عفونت بدن ایشان تمامی ندارد!

جالب اینجاست که دقیقا بخیه در رد همان انگشتی عفونی که در ابتدا قطعش کردند جوش نمی کند و باز مانده... این نشان می دهد رد همان انگشت احیانا تا بالا عفونی ست!

که با کمی بررسی دقیقتر می شود فهمید عفونت تا کجاست!!!!!!!! پس این پیشرفت های علم پزشکی کجاست؟ چیست؟ چه کاری چه کمکی می کند؟

به نظر می رسد این پا دوباره باید از جایی بالاتر مثلا از زانو قطع شود!

بله دست دکترهای متخصص و متعهد این خراب شده درد نکند ...

نظرات 3 + ارسال نظر
پری سه‌شنبه 4 آبان 1395 ساعت 09:19 http://shahpari-a.blogsky.com/

قربون دلت برم من .... عزیزم .. یه چیزی رو بدون ... شفا .. تنها در دست قدرت خداونده ... و آدمها و دکترها و وسایل طب ... همه وسیله ان .. برای پدر عزیزت شفا می طلبم ... و برای تو آرامش ....

بله همه چیز در دست خداست و ما اینجا فقط بازیچه ایم گویا!
ممنونم سلامت باشی

امیدوارم خدا شفا بده به بابا و به من هم آرامش

Miss.khorshid دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 18:29

سلام.
همین الان برادرم جواب پزشک قانونی رو برام فرستاد. ما به خاطر سهل انگاریه دکتر و اتفاقاتی که هنوزم وجود دارند شکایت کرده بودیم. بعد از حدود سه سال که میگذره خسارات روحی که به هممون وارد شده هیچ کجا حساب کتاب نشده. فقط پنج درصد دیه کامل. که شاید یک دهم هزینه ها بشه...... علت هم دیابتیک بودن مادر عنوان شده و بی توجهی دکتر به این موضوع..... خدایا چقدر جون آدمها بی ارزشه.....
سونوگرافی داپلر که گرفتگی عروق رو نشون میده. چرا این دکتره انقدر سر به هواست؟؟؟؟؟ خدایا به داد دل همه ی مریضدارها برس. خدایا..... چی بگم هی هی

ما هم شکایت کردیم.. الان دو سال از شکایت می گذره اما هیچ خبری نیست!
سونوی داپلر دو بار گرفتن اما نمی دونم چرا دقت نکرده به این موضوع تو قطع پا .. شایدم واقعا چیزی دیده نشده!!!!!!!!!

طلوع ماه دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 14:26 http://mmnnpp.blog.ir

سلام نیوشا جان.
خاموش میخونمت و واقعا نمیدونم چی بگم.
آخه این چ زخم و چ عفونتیه که اینهمه دکتر از پسش برنمیان؟
خدا انشاالله به بابات بهبودی و به شما آرامش عطاکنه, الان واقعا وقت استراحتته و امادگی برای تولد دخترت...

سلام عزیزم
ممنونم از دعای خیرت
ممنونم که من رو می خونی...
دقیقا .. این بار آخری دکتره سرش رو تکون داده و گفته این چه عفونتیه تو بدن شما که از بین نمی ره!!!!!!!!!
دکتره گفته ها!
ایشالا این عفونت از بین بره اون مشکل ریشه دار از اول زندگیمون بوده حالا هم تا آخر باشه مهم نیست ما که باهاش ساختیم. فقط این درد و مریضی تموم بشه به سلامت برسه بابا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.