معجزه کن

ورم پای مامی خوب شدنی نیست! پزشک ارتوپد گفت احتمالا مربوط به رگ سیاتیک است یک سری دارو داد اما خوب فایده نداشت... می ماند موضوع کلیه و قلب که مطابق جواب آزمایش ها بعید است به کلیه ربط داشته باشد. می ماند قلب! باید وقت بگیرم برویم مشهد و ... امیدوارم چیز مهمی نباشد!
هر هفته به طور متوسط مشهد هستیم اما یک بار هم فرصت حرم رفتن دست نداده .. یادش به خیر آن سال ها که مشهد زندگی می کردم هفته ای یک ار سر از حرم در می آوردم!
شوهرخواهر2 می گفت به نظرم پای بابا را باید از جایی قطع کنند که خون جریان دارد! یعنی از مچ!!
دیشب تا صبح بیدارم ذهنم در گیر خیلی چیزها بود! دست هام رو بلند کردم رو به آسمون گفتم: می شه شفاش بدی؟! می شه کمکمون کنی؟!
پس این معجزه هات برای چه زمانی هستند؟! برای چه کسانی؟! می شه .... اشک ریختم ...

- روز قبل از عید تصمیم گرفته بودم کمی شاد باشم.. با وجود مشکلات مثبت فکر کنم .. در کل کمی تغییر رویه بدهم! اما نشد... عید که نبود، برای ما چیزی شبیه عزا بود. بیچاره خواهر کوچیکه که کاپ کیک های قشنگ و خوشمزه ای پخته بود .... بیچاره خانم دکتر ... بیچاره من.. کاش می شد همه حرف ها را زد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.