یک شورشی دلگیر

چرا راه اعتراض را می بندی؟!

می دانی! برای زنی چون من گوسفند بودن و بله قربان گو بودن هیچ معنایی ندارد....

من یک شورشی پیر و از پا افتاده ام اما با این حال منطق شورشی من با سکوت در مقابل رفتارهای حقارت آمیز، در مقابل زیر پا گذاشتن حقوق انسانی ام مخالف است...

می دانی من همیشه نسبت به حقوق انسانی ام و جایگاه شخصیتی و جنسیتی ام هوشیارم!



بعدا نوشت: از طریق وبلاگ یکی از دوستان به وبلاگ فرد دیگری رسیدم که از قضا آخرین پستش این بود که خانوما غر نزنید. غر زدن فایده ای ندارد و چیزی را تغییر نمی دهد. اما در طول متن طوری نوشته بود که انگار زن می باید خفه خون بگیرد گوسفندوارانه به زندگی خوب و خوش پر از علفش ادامه دهد. نوشته بود مردها عاشق زن هایی هستند که مثلا به جای اینکه بگوید ببین مادرت این حرف را زد و مرا ناراحت کرد یک لیوان چای بدهند دست همسرشان و با هم خوب و خوش بنشینند به چای خوردن!

چه کسی به این فکر کرده یا حرفش را زده که زن ها چه طور مردهایی را دوست دارند؟ اساسا غر زدن با اعتراض کردن،  با به چالش کشید رفتارها و گفتارهای نادرست فرق دارد... همان مردهای گوسفند پسند اگر رفتاری و گفتاری خلاف میلشان باشد به نظر شما یک لیوان چای یا هر کوفت دیگری می دهند دست شما و خوش و خرم کنارتان می نشیند به چای خوردن؟!

اوه بس کنید لطفا، انقدر خود را خرد نکنید....

من به تساوی حقوق انسانی به شدت معتقدم.. به برابری جایگاه افراد در زندگی مشترک در هر شرایطی...

 

- اینکه به شوخی بی مزه و دور از شخصیت  برادرت اعتراض می کنم هیچ ربطی به اینکه گوینده حرف برادر توست ندارد. ربطش به این است که برایم این نوع شوخی ها بی ادبانه است. اینکه در جمع مثلا سفیدی موها یا ظاهرا شکست صورتت را ربط دهند به حضور من در زندگی ات!  در عین حالی که من با ایشون چنین شوخی هایی نمی کنم اعتراض آمیز است، ناخوشایند است. در عین حالی که در فاز شخصیتی من و تو چنین شوخی هایی نیست.... در عین حالی که تو رفتاری فراتر از یک احترام عادی نسبت به همسران برادرات داری!!!!!!!!!!! تحمل چنین شوخی هایی خارج از آستانه صبر من است. اگرچه عکس العمل عادی نشان دادم و واقعا زیاد دلخور نشدم فقط خواستم به این نوع رفتار ایشون اشاره کنم و بگم این نوع شوخی های مناسب نیست مخصوصا اگر تکرار شود. که تو در جواب مرا با مادمازل2 مقایسه کردی! یک مقایسه سطحی و احمقانه! مرا عین زنهای دیگر دانستی......

می دانی! خرد کردن شخصیت و بی احترامی کردن نسبت به دیگران تو شخصیت تو نیست. تو فقط توانایی این رو داری که من رو و فقط من رو خرد کنی و زیر پا له کنی!

قبلا راجع به شوخی های شوهرخواهر1 اعتراض کرده بودی و من در جواب گفته بودم با این نوع شوخی ها مخالفم. جدای از اینکه ایشون شوهر خواهر من هستن ، زشت بودن اون نوع شوخی ها را قبول دارم.

چرا موضوع را منهای تعصبات خانوادگیت بررسی نمی کنی؟!

تو اعتراض کنی به جاست و منطقی... من اعتراض کنم می شوم مثل زنهای دیگر... یچ می دونی  اینکه می گی عین زنای دیگه هستی و همه شما زنا مثل همید چقدر باعث ناراحتی من می شه؟! می خوای یه مدت مثل همکارام باشم که حساب بانکی هاشون از همسرانشون پنهانه.. که نصف مبلغ حقوقشون رو به همسرشون می گن و با مابقی برای خودشون پسن انداز پنهانی می کنن؟! یا مثل دوستای خانه دارم که تمام وقتشون تو آرایشگاه برای بوتاکس و مانیکور و رنگ و ... باشگاه برای تناسب اندام و فروشگاه های خرید می گذره؟! نمی گم اینا نمونه های بدی هستن، حرف من اینه که همیشه با تو صادق بودم، همیشه برای زندگی مشترک وقت و هزینه و انرژی صرف کردم و این حقم نیست که اینطور مقایسه بشم.

وقتی این نمونه ها رو می گم می دونی جواب تو چیه؟ مگه من به عنوان یه مرد برای زندگی مشترک وقت و هزینه و انرژی  نذاشتم؟! تو حتی نمی دونی که این وظیفه یه مرده که زندگی مشترکش رو تأمین کنه. شاید من این باور اشتباه رو در تو ایجاد کردم که این وظیفه نصف نصفه و اگر من به عنوان یه زن انجامش ندادم حرجی به تونیست اگر انجام ندادی و اگرم هزینه ها رو تأمین می کنی پس داری لطف می کنی و فاداکاری! فکر می کنی مرد زندگی هایی که مثال زدم زندگی مشترکشون رو تأمین نمی کنن؟!

می دونی! خیلی دلگیرم ازت....



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.